فهرست مطالب
نشریه معرفت فرهنگی اجتماعی
سال سیزدهم شماره 4 (پیاپی 52، پاییز 1401)
- تاریخ انتشار: 1401/08/17
- تعداد عناوین: 6
-
-
صفحه 7
یکی از مسایل پیشروی کارگزاران و متولیان امور در حوزههای حاکمیتی، نهادینهسازی باورها، ارزشها و رفتارهای مطلوب متناسب با مبانی و پیشفرضهای نظام حاکم است. ازاینرو، یکی از وظایف اصلی پژوهشگران حوزه علوم انسانی اسلامی تبیین نظری و طراحی الگوهای متناسب با مبانی و پیشفرضهای اسلامی است. هدف اصلی این تحقیق بررسی «تسهیلگرهای نهادینهسازی فرهنگ از منظر قرآن» بهمثابه یکی از مولفههای اصلی الگوی مدنظر است. در این تحقیق از روش «تدبر در قرآن» (نقلی وحیانی) با توجه به راهبرد ظاهرشونده «دادهبنیاد» استفاده شده است. یافتهها نشانگر آن است که «نهادینهسازی از منظر قرآن فرایندی است پیوستارگونه که میتواند مثبت (رو به اعتلا) یا منفی (رو به انحطاط) باشد. جهت اعتلای آن برای کسانی است که درصدد تثبیت ایمان، و جهت انحطاط آن برای کسانی است که درصدد تثبیت کفر هستند». متناسب با تعریف مذکور، درصورتیکه کارگزاران وظایف خود را در فرایند نهادینهسازی انجام دهند و در جهت نهادینهسازی مثبت حرکت کنند، کمکها و امدادهای الهی در قالب سنت هدایت بهمنزله تسهیلگرها در دو سطح فراانسانی و انسانی نصیبشان خواهد شد.
کلیدواژگان: تسهیلگر، نهادینه سازی، فرهنگ، رویکرد اسلامی -
صفحه 27
استاد پارسانیا در «روششناسی بنیادین» شیوه شکلگیری نظریات علمی را دنبال میکند، درحالیکه از منظر ایدهآلیستها معرفت، هستی را رقم میزند. نمونههایی از تلفیق مارکسیتها هستی را مقدم میدانند و در نگاه نوکانتیها نحوهای از تعامل هستی و اندیشه در تکوین نظریه توضیح داده میشود. استاد پارسانیا براساس بنیادهای نظری صدرالمتالهین، قایل به حضور هستی و اندیشه با هم در شکلگیری و تحقق نظریه است. مسیله این پژوهش آن است که روششناسی بنیادین مبتنی بر کدام مبنای نظری از حکمت متعالیه، «تکوین لحظه حال» (نظریه محققشده» را به این نحو توضیح میدهد؟ و نحوه ارتباط این دو عامل را چگونه تبیین میکند؟ حکمت متعالیه با چه ظرفیتی میتواند این نظریه را تفسیر نماید؟ روش این مقاله توصیفی تحلیلی بوده و در نهایت نشان داده است: «نفسالامر» نظریات اجتماعی که روششناسی بنیادین از آن سخن میگوید «هستیهای اعتباری» است که در نتیجه اعتبارات انسانی و حرکت جوهری تحقق مییابد. این هستیهای اعتباری در مرتبه نفس عالم و مرتبه فرهنگ (جهان اجتماعی) به یک وجود موجودند و بنا بر نوع تعامل نظر و عمل در «نوع اخیر محقق» و «جهان اجتماعی»، امکانهای مختلفی از نسبت هستی و مفهوم در نظریه به وجود میآید.
کلیدواژگان: حکمت متعالیه، روش شناسی بنیادین، نظر و عمل، هستی و اندیشه، جهان اجتماعی -
صفحه 45
یکی از مباحث مهم علوم اجتماعی بررسی ادوار علوم است. این مقاله به جریانشناسی دو دوره مهم علم عرفان و رهبران فکری آن، یعنی دوره شکوفایی و ظهور محییالدین عربی، و دوره تعالی (معاصر) و ظهور صدرالمتالهین پرداخته است. شرایط اجتماعی و خانواده عالمپرور و گشایش علمی و سیاسی این دو دوره، منجر به ظهور این دو شخصیت تاثیرگذار شده است. این مقاله با روش «تطبیقی» و در چارچوب نظریه «روششناسی بنیادین» که نظریهای در جامعهشناسی معرفت و مبتنی بر ریالیسم انتقادی صدرایی است، به بررسی پیشرفتهای علمی و مبادی معرفتی و غیرمعرفتی دو دوره پرداخته و دریافته که عرفان در دوره تعالی نسبت به دورههای گذشته از رویکرد انزوا خارج شده و توسط سید حیدر آملی شیعی شده است. بهعلاوه میتوان به فلسفیشدن عرفان توسط شخصیت صدرالمتالهین که وامدار ابنعربی است و همچنین ظهور عرفان در عرصه اجتماعی توسط شاگردان مکتب عرفانی نجف و نوصدراییانی همچون امام خمینی (ره) و نقش داشتن در قیامهای انقلابی و مذهبی و ظهور عرفانهای سکولار و لاییک در عصر حاضر اشاره کرد.
کلیدواژگان: جامعه شناسی معرفت عرفانی، دوره شکوفایی، دوره معاصر، ابن عربی، صدرالمتالهین -
صفحه 65
از جمله روشهایی که در تولید و تدوین علوم انسانی و اجتماعی اسلامی بهکار گرفته میشود روش «اجتهادی» است. عوامل گوناگونی موجب میشود محققان علوم انسانی و اجتماعی اسلامی هنگام بهکارگیری روش «اجتهادی» و برداشت از آیات و روایات اختلافنظر پیدا کنند و قرایتهای مختلفی از دیدگاه اسلام در آن مسیله ارایه نمایند. از سوی دیگر، پذیرش مبانی هرمنوتیک در خوانش متن و فهم و برداشت از آن نیز مستلزم پیدایش و پذیرش قرایتهای مختلف از متن است. ازهمینرو پرسشی که مطرح میشود این است که درباره علوم انسانی و اجتماعی اسلامی، در صورت بروز پدیده قرایتهای مختلف چه باید کرد؟ آیا بحث قرایتهای مختلف در روش «اجتهادی» همان قرایتهای مختلفی است که در اثر خوانش هرمنوتیکی متن پیش میآید یا با آن متفاوت است؟ مقاله پیشرو کوشیده است نشان دهد که اختلافنظر در برداشت از آیات و روایات، به اختلاف در عواملی همچون متنشناسی، میزان و نحوه استنطاق از متن، زبان متن، میزان دخالت دادن معارف بیرون از متن، امکان تقسیر متن به متن، و قراین مربوط به کلام بازمیگردد و به آنچه در هرمنوتیک فلسفی و رایج مطرح میشود ربطی ندارد.
کلیدواژگان: روش اجتهادی، قرائت های مختلف، هرمنوتیک، علوم انسانی و اجتماعی اسلامی -
صفحه 83
شروع بحران جهانی کرونا با ابعاد گوناگون و نحوه مواجهه دولتها و سازمانها با این پدیده بحرانی غافلگیرکننده، به میدانی برای آزمون کارآمدی سبک مدیریت در این بحران تبدیل شد. عملکرد حوزه علمیه در شرایط ملتهب حاکم بر جامعه که از سوی جریان معارض با حاکمیت اسلام و انقلاب، متهم به شروع و شیوع این بیماری شده بود، مبتنی بر شناخت صحنه جنگ ترکیبی و ادراکی پیچیده در مدیریت بحران است. پژوهش حاضر با روش «پدیدارشناسی توصیفی» به دنبال شناسایی تاثیر مولفههای هوش سازمانی حوزه علمیه در مدیریت بحران کروناست. برای اندازهگیری هوش سازمانی از الگوی «هفتبعدی» آلبرخت، و برای مدیریت بحران الگوی چهارمرحلهای «بحران» مبنا قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که رابطه معناداری بین هوش سازمانی حوزه علمیه و مدیریت بحران کرونا وجود دارد. علاوه بر این، هوش سازمانی مطابق بررسیهای حاصل از روشهای آمیخته، از مولفههایی به ترتیب اولویتی ذیل برخوردار است: سرنوشت مشترک، جریت و شهامت، بینش راهبردی، اتحاد و توافق، فشار عملکرد، کاربرد دانش، تمایل به تغییر. اضافه بر هفت مولفه رصد شده، «معنویت» نیز فرامولفه مهم هوش سازمانی حوزه علمیه در مدیریت بحران کرونا بوده است.
کلیدواژگان: هوش سازمانی، بحران، مدیریت بحران، حوزه علمیه قم -
صفحه 105
«درخت انجیر معابد»، آخرین رمان احمد محمود، در سطح بیرونی، داستان خانوادهای است که این درخت در منزل آنان قرار دارد. در ادامه با تغییر نام شخصیت اصلی داستان از «فرامرز» به «مرد سبزچشم»، در سطح درونی، جریان نفوذ انحرافات دینی اخلاقی، در جامعه روایت میشود. محمود با پردازش جزییات باورها و کنشهای آیینی مرد سبزچشم و یارانش در کنار درخت انجیر معابد، به مبانی اعتقادی تشکیلات فرقه «تیاسام» اشاره میکند. «تیاسام» به معنای «مراقبه» و در اصطلاح، تشکیلات فرقهای است که خاستگاه اعتقادی آن از آیین بودا نشیت گرفته و در سال 1370 جمشیدرضا حاجیاشرفی آن را پایهگذاری کرد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به خوانش تمثیل رمزی رمان درخت انجیر معابد میپردازد و به این سوال پاسخ میدهد که باورداشتها و رفتارهای آیینی مطرح در رمان «درخت انجیر معابد» چه تناسبی با رفتارهای تشکیلات فرقه «تیاسام» دارد؟ نتایج نشان میدهد: برجستهسازی رخدادهای دلالتگر متعددی مانند انجام مراقبه، تکرار صداهای نامفهوم و هیجانآور، و... بر معنادار بودن متن دلالت دارد که قابل انطباق با مبانی اصلی فرقه مذکور است. همچنین محمود با ترسیم شبکه نمادهای سهگانه (درخت انجیر معابد، مرد سبزچشم و مار) رمزهایی عرضه نموده تا پیام ماجراهای فراواقعی رمان و فهم روح کلی اثر درک شود. در یکی از این لایههای معنایی مرد سبزچشم مرید «جی باندراچی براهمایا» معرفی شده که قابل تطبیق با «ماهاریشی ماهش یوگی»، رهبر فرقه «تیام» (TM) است؛ زیرا فرقه «تیاسام» ادامه تشکیلات «تیام» محسوب میشود.
کلیدواژگان: تمثیل رمزی، رمان، احمد محمود، درخت انجیر معابد، عرفان کاذب، فرقه، تی اس ام